٥ ماهگيت مبارك (مصادف با اولين بهار زندگيت)
همه وجود مامان.٥ ماه با خنده هات خنديدم،با گريه هات گريه كردم،وقتي ميخوابيدي ميخوابيدم و موقع بيداريتم نگاهمون در هم گره ميخورد...و چه شييييييرين
توي اين ماه ياد گرفتي وقتي روي سينه ميذارمت چند سانت! جلو بيايي.پشتتو عين حلزون مياري بالا و خودتو ميدي جلو
وقتي هم به پشت ميذاريمت كمرتو مياري بالا و پل ميزني!
بعضي موقع هام كه بازيت ميگيره ١٠ بار هي پشت هم پل ميزني و ما هم كلي ميخنديم.
یاد گرفتی پاهاتو سفت میکنی و اگه صاف نگهت داریم وایسی.
اگه كسي هم كه نميشناسي بهت نزديك شه اول بهش ميخندي و بعد كه ديدي برات نا آشناست ميزني زيييييير گريه.
وقتي روي زمين ميذارمت ياد گرفتي انقدر پاهاتو مياري بالا و پايين كه راحت ٣٦٠ درجه مي چرخي!
يه خاطره اي هم ازين ماه: ميخواستيم بريم جلسه خاله ها و خيلي هم ديرمون شده بود كه شير خواستي و من گفتم بريم توي ماشين بهت بدم و... يهو از توي ماشين زدي زير گرررررررررريه.مهموني هم كه رسيديم گريه ات ادامه داشت و ما نميدونستيم چت شده.شير نميخوردي نميخوابيدي جاتم خيس نبود و فقط چشماتو ميبستي و جيغ بنفش ميكشيدي.بميرم برات كه نميفهميدم چته.هر كاري ميكردم آروم نميشدي و رفته بودم توي اتاق خواب و درو بسته بودم كه صداي گريه ات جلسه رو بهم نزنه.باباييتم كه مشغول چرخوندن جلسه بود و هر كي هم كه از راه ميرسيد با تعجب ميگفت چي شده؟ ما تا حالا صداي گريه اش رو نشنيده بوديم و ازين حرفا.منم ٣ ساعت تموم تورو روي دستم نگه داشته بودم و راه ميرفتم و پشتتو ماساژ ميدادم كه آروم شي ولي فايده نداشت كه نداشت.حتي زن داداشم يه دستگاه ويبره براي ماساژ شكمت داد كه اونم اثر نكرد!!! ديگه... من ميدونستم تو گرسنته و از ناراحتي شير نميخوري.هر جوري بود شيرو كردم توي دهنت و در حالي كه همينجور راه ميرفتم ،بعد از چند قلپ با گريه كه خوردي بهتر شدي وكم كم خوابت برد.اون شب بدترين شب زندگي من بود و براي اولين بار حس كردم كه بچه دارم!!!!! فرداش كه با خودم فكر كردم از چي ميتوني اينطوري بشي به اين نتيجه رسيدم كه شب قبلش، بنده يك ليوان هات چاكلت با يك كيك شكلاتي خورده بودم و اين باعث نا آراميت شده بود و من نميدونستم كه شكلات تلخ تا اين اندازه موثره.من واقعا متاسفم اميدوارم ماماني بيشتر حواسش به چيزايي كه ميخوره باشه.
امسال عيد براي من حال و هواي ديگه اي داره با وجود توي نازنين.اولين بهار زندگيتو تبريك ميگم بهار زندگاني من.